جدول جو
جدول جو

معنی سایه رو - جستجوی لغت در جدول جو

سایه رو
شب زنده دار
تصویری از سایه رو
تصویر سایه رو
فرهنگ لغت هوشیار
سایه رو
در سایه رونده، کنایه از شب رو، کنایه از شب زنده دار
تصویری از سایه رو
تصویر سایه رو
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه روشن
تصویر سایه روشن
تاریکی و روشنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه روشن
تصویر سایه روشن
تاریکی و روشنایی، حالت میان تاریکی و روشنایی، قسمتی از تصویر یا منظره که در آن سیاهی سایه و روشنایی نور در هم آمیخته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه روشن
تصویر سایه روشن
((~. رُ شَ))
تاریکی، روشنی، فضایی که بخش هایی از آن تیره یا تاریک و بخش های دیگرش روشن است، خط ها و سایه هایی که برآمدگی ها و فرورفتگی های اشیاء و چگونگی تابش نور بر آن ها را در یک تصویر نشان دهد (نقاشی)، زمانی که روشنایی روز
فرهنگ فارسی معین
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه ور
تصویر سایه ور
دارای سایه، سایه دار، پرسایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه رس
تصویر سایه رس
میوه ای که در سایه رسیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده رو
تصویر ساده رو
پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، برای مثال چو خواهی که قدرت بماند بلند / دل ای خواجه در ساده رویان مبند (سعدی۱ - ۴۷)، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه رو
تصویر سیاه رو
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار، رسوا، شرمنده، روسیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده رو
تصویر ساده رو
بی ریش و امرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه رو
تصویر سیاه رو
کنایه از بی آبرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاله رو
تصویر لاله رو
(دخترانه)
لاله چهر، آنکه چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پایه ور
تصویر پایه ور
بلند مرتبه، بلند مقام
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه صورتش سفید است، آنکه چهره ای روشن و درخشان دارد، نیکبخت خوش اقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه خوش
تصویر سایه خوش
نارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه ترس
تصویر سایه ترس
جن زده، دیو زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه پوش
تصویر سایه پوش
سایبان شامیانه
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته، میوه ای که آنرا در سایه خشک کرده باشند، شخص آسوده راحت طلب، مفت خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
شادمان، با طراوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفید رو
تصویر سفید رو
زیبا، خوش صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه روز
تصویر سیه روز
بدبخت و بی طالع و محروم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه رگ
تصویر سیاه رگ
ورید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه رخ
تصویر سیاه رخ
سیه چرده، بی آبرو بیعزت، شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه ور
تصویر پایه ور
بلندمقام، بلندمرتبه، بلندپایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه روز
تصویر سیاه روز
بدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه پرور
تصویر سایه پرور
کسی یا چیزی که در سایه پرورش یافته باشد، میوه ای که در سایه رسیده یا آن را در سایه خشک کرده باشند، کنایه از شخص آسوده و محنت نکشیده، کسی که پیوسته در ناز و نعمت به سر برده باشد، برای مثال تو سایه پرور نازی چه غم از آن داری / که ما ز تابش خورشید جور سوخته ایم (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - سایه پرور)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه ترس
تصویر سایه ترس
کسی که حتی از سایۀ خود بترسد، بسیار ترسو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایه ور
تصویر مایه ور
مایه دار، مال دار، سرمایه دار، باشکوه، ارزشمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه خوش
تصویر سایه خوش
درخت پرشاخ و برگ و سایه گستر، در علم زیست شناسی درخت نارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه رست
تصویر سایه رست
گیاهی که در زیر سایۀ درختان بروید و نمو کند، روییدۀ در سایه، کنایه از ناز پرورده، به نازونعمت پرورش یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده رخ
تصویر ساده رخ
ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه رو
تصویر تازه رو
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایه ور
تصویر مایه ور
دولتمند و مایه دار و مالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده رخ
تصویر ساده رخ
((~. رُ))
بی ریش
فرهنگ فارسی معین